- مرمت کردن
- ویناردن نو سازی کردن اصلاح کردن بنا و غیره تعمیر کردن
معنی مرمت کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نکوهیدن
دهش کردن، مهر کردن لطف کردن التفات کردن، عطا کردن دادن: (بزرگتر بکوچکتر) : وجهی به... مرحمت کردند
به مرمر افتادن
Deprecate
depreciar
missbilligen
potępiać
осуждать
зневажати
afkeuren
deplorar
déprécier
deprezzare
आलोचना करना
meremehkan
küçümsemek
kudharau
অবজ্ঞা করা
مذمت کرنا
مرمت کردن، ساختن
هم انبازی کردن
پیشکاری
سامانیدن
حواله کردن براتی بشخصی یا بنگاهی و یا بانکی
بخشودن و عفو کردن و آمرزیدن
جنبیدن فرنافتن جنبیدن تکان خوردن، از جایی بجای دیگر رفتن نقل مکان کردن
پیشوایی کردن، پیشنمازی کردن
کاری را برای کسی انجام دادن، تعظیم کردن کرنش کردن